یا رضیع الحسین(ع)

عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است

این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است

عزیز دل عمو

نوشتند پایت بلایی بزرگ
نوشتند پایم عزایی بزرگ

به این سن و سالت چه مردی شدی..
شدی یک تنه مجتبایی بزرگ

از روی نیزه بیا

بشنوند امروز دختردارها..
قصه غمگین کوثردارها

از روی نیزه بیا بوست کنم
رفته ای بر نیزه با سردارها

جانم رقیه

صورتش مثل سیب نوبر بود
قدوبالاش عجیب محشر بود

سن و سالی نداشت اما او…
بر زنان قبیله رهبر بود

ارباب من

وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست
در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست

من دیدمت با دل! بقیه را نمیدانم
هرجا که دل باشد جواب یار هم‌ لَن نیست

همه عزت دنیا

همه عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن

بی حسن سوی حسینش بروی باخته ای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن

یا صاحب الزمان(عج)

خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را
دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را

نشسته ام سر راهت بلند میگریم
مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را

همه عمر در تباهی

همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت
به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت

پی کار خویش بودم پی کار من دویدی
ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت

حسین جان

تا خدایی خدا! در دل و‌جان است حسین…
ما پناهنده به اوییم امان است حسین

یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت
همه دلخوشی ما ز جهان است حسین

ای یارم

عارضم خدمتت که ای یارم..
من به خال لبت گرفتارم

آنقدر از تو هرکجا گفتم
یک حسینیه ام که سیارم

جانم حسین

خداوندی که لیلای حسین است..
خودش هرجوره شیدای حسین است

ز گریه پاک کردم چشم خود را
بروی چشم من جای حسین است

به عشق تو

به عشق تو ای یار گفتم حسین
همین اول کار گفتم حسین

خداییش این یازده ماه را
به امید دیدار گفتم حسین

دکمه بازگشت به بالا