شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
عشق فرمود ندارم خبری بهتر از این
نیست،گشتیم،ندیدیم دری بهتر از این
حرف هفتاد و دو دلداده میان است،فقط
در کجا داشت کسی همسفری بهتر از این
دیدم زمانی که رسیدم پای گودال
شمشیر و تیر و سنگ ، در هر جای گودال
میریخت خون از بین نای نیزه خورده…
باید شنید این روضه را از نای گودال
به روی سینهیِ سوزانِ عمویش اُفتاد
ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد
سینه بر سینهی او داشت حرامی آمد
تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد
تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است
حسن حسین شده پس”حسین جان”حسن است
حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد
اگر حسین شنیدی بدان که آن حسن است
چند روزیست دلم شربت غم می نوشد
حرف عشاق تو از قلب قلم می جوشد
موج افکار سیاسی زده در بیراهه
دل پر دارم از این بازی چندین ماهه
گاه چون کارون برایت گریه میکردم حسین
گاه چون جیحون برایت گریه میکردم حسین
بار اول را نمیدانم ولی از کودکی…
تا همین اکنون برایت گریه میکردم حسین
با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم
غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم
سایه رویِ سرم! زینبِ(س) تو آشفته ست
یار کم داری و از دلهره سرشار شدم
نشسته ایم ولی تذکره مهیا نیست
خبر رسیده که دیگر برای ما جا نیست
قبول وصله ی ناجور این بساط منم
قبول جای بیابان کنار دریا نیست
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
دارد نوای نوحهی خونخواه میرسد
هر شب صدای چاوشی ماه میرسد
لبهای قدسیان به دمت گرم میشود
«باز این چه شورش است»، که از راه میرسد
از این جهان،گدائی ات آقا برایِ ماست
پس ماندگار در همه عالم برایِ ماست
در مجلسِ عزایِ شما سینه می زنیم
یعنی که وقف روضه تان دست هایِ ماست