شعر محرم و صفر

نذر عمو …

یک مشک , یک غیرت که از آن روبرو آمد

طفلی صدا زد بچه ها گویا عمو آمد 

باید به استقبال آب و آبرویش رفت

وقتی عمو از جنگ آب و آبرو آمد 

سایه ی سرم , حسین

مانند سایه از سرم ای تاج سر , مرو

ما با هم آمدیم و تو بی همسفر , مرو

تنها نه این که خواهر تو , مادر تو ام

از رفتنت به خاطر من در گُذر , مرو

آرام گیر کودک من

از شوق یاری ام دل از دست داده ای

تا آفتاب عصر خودت را کشانده ای

شرمنده ام …فرات پر آب است و تو عزیز

مانند ماهیان به تلظی فتاده ای 

اربا اربا

و خداوند بفرمود حسیـن !
کربلا میوه ی غم می چینی

تیرسه پر

یک پر, دو پر , نه ! سهم تو تیرسه پر شده

سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده 

تیری که از سه جای گلویش دریده است

بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده 

گُل لیلا

زجا خیز ای گُل لیلا , امیدم بیشتر گردد

بگو بابا , که نیروئی به زانو باز برگردد

جوابم را نمیگوئی نگو , اما نگاهم کن

که با هر یک نگاهت سوی چشمم بیشتر گردد

این نیزه ها

این نیزه های در بدنت میکشدمرا

این لخته خون دردهنت میکشد مرا

ای سروناز منچقدر قطعه قطعه ای

این پاره پ ا رهپ ا ره تنت میکشد مرا

گلاب ناب

این اسبها از این بدنم  پا نمی کشند

جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند 

تا که گلاب ناب مرا در نیاورند

از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند 

صدای گریه اش

صدای گریه اش بند آمده فکری به حالش کن
اگر دادی به بابایش دهند دیگر حلالش کن

نیزه خوردی

نیزه خوردی وتمامی تنت پاره شده
صبرکن,تابرسم من,بدنت پاره شده

نهال اهل حرم

نهال اهل حرم طعمه تبر شده است
تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است

اربا اربا

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا
کنار پیکر خود میکشی تو بابا را

دکمه بازگشت به بالا