گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
همه جا یارِ با وفا بودی
یاور و یار مرتضی بودی
یک جهان شامل دعایت بود
هر زمان دست بر دعا بودی
افتخارم ز نام فاطمه است
ورد و ذکرم مدام فاطمه است.
شیعگی مذهب و طریقت ماست
بخدا این مرام فاطمه است
آهی کشید آتش و از شرم آب شد
آن دم که قاتل نفس بوتراب شد
وقتی که فاطمه به دفاع از علی شتافت
هرچه که بود نقشه ی دشمن برآب شد
صفای خونه حضوره مادره
برکت زندگیمون همین بوده
مادر هر چی بمونه خیلی کمه
مادر هر وقت که بره خیلی زوده
قدرش شده سربسته بر اسرار ، حتی
آنکس که پوشیده شد از دیدار حتی
احمد ، بهشت خویش را می دید ، زهرا
بی بوسه از او رد نشد یکبار حتی
بـــاد از دوردســـــت می آمـد
شــــمع پروانه را خبر می کرد
آتــــشِ آهِ ســردِ مـــادر داشت
در دلِ کوچک اش اثر می کرد
وقتی شد آتش شعله ور ، افتاد مادر
در بین آن دیـوار و در ، افتاد مادر
وقتی لگـد زد بــر در خانـه حرامی
ناله کشیـــدم از جگــر ، افتاد مادر
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد
نه تنها مادرِسادات زهراست
که حتی فاطمه ام ابیهاست
من از طرزِ دعاهایی که میکرد،
یقین کردم که زهرا مادرِ ماست
حمله بعد از قَتل پیغمبر نباشد بهتر است
سوختن را دَر اگر از بَر نباشد بهتر است
در میان شعله آهن می شود مثل مُذاب
پس اگر مسمار رویِ دَر نباشد بهتر است
گویم به چشم خونبار ، زهرا خدانگهدار
رفتی ولی به اجبار ، زهرا خدانگهدار
جان بر کف ولایت ، ای مادر شجاعت
مقتول راه ایثار ، زهرا خدانگهدار