مقتل از خون تن تو شبیه دریا بود
خواهرت دید که چه غائله ای برپا بود
دور گودال همه دور و برت جمع شدند
نیمه جان بودی و بر گرد تنت غوغا بود
مقتل از خون تن تو شبیه دریا بود
خواهرت دید که چه غائله ای برپا بود
دور گودال همه دور و برت جمع شدند
نیمه جان بودی و بر گرد تنت غوغا بود
یاور کـه داری
باور ندارم عصـرِ فردا سَر نداری
خواهر که داری
گیرم که در کرب و بلا مادر نداری
الهی سایهات با من بمونه
برام با تو فقط بودن بمونه
لباس کهنتو تَن کردی اما
دعایی کن که پیراهن بمونه
تیغ بردار و بگو نامِ علی یعنی چه
کُفر یعنی که و اسلامِ علی یعنی چه
زرهات را به رویِ سینه کمی محکم کُن
تا ببینند که احرامِ علی یعنی چه
برخیز و آبروی پدر را بخر، عمو
امّید روزهای بدون پدر، عمو
گویا که بوی شام رسیده، بلندشو
ما را به سمت شهر مدینه بِبَر عمو
بعد از تو، غم به سینه ی لیلا پناه برد
مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد
برخیز ای پناه حرم ، گوشواره ای
با دلهره به زینب کبری پناه برد
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
بعد تو در نمیآید علی اکبر نفسم
ما دم و بازدم یکدگریم ای پسرم
به میدان مثل حیدر آمد و طوفان به راه انداخت
یکی بود و عجب ترسی به جان یک سپاه انداخت!
به خود لرزید لشکر، یک قدم حتی عقب تر رفت
به خیل جمعیت وقتی که چرخید و نگاه انداخت
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
مگر از عمر پدر غیر پسر میماند
که جوان در نظر او به جگر میمانَد
سالها بود کنار تو فقط میگفتم
که برای من از این عمر پسر میمانَد
نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین
آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین
کینۂ نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها
گر چه شد دور و برت محشر، نکش پا بر زمین
داره میره جون از تنِ نیمه جون
داره میره میدون همه باورش
چقد صحنه ی تلخ و دشواریه
وداعِ حسیـن و علی اکبرش