حسن لطفی

ایوانِ نجف

اینکه اینگونه پَرَش ریخته جبرائیل است
اینکه این گونه نَفَس میزند عزرائیل است

ملک‌الموت تماشاگرِ جولانِ که است ؟
آسمان مات و زمین دست به دامانِ که است ؟

یا علی

در ازل تا کتابِ حق وا شد
رازهای نَهُفته اِفشا شد

در ازل پیشتر زِ لوح و قلم
حکمِ روز الست انشا شد

علی جانم

اینکه اینگونه پَرش ریخته جبرائیل است
اینکه این گونه نَفَس میزند عزرائیل است

ملک الموت تماشاگرِ جولانِ که است ؟
آسمان مات و زمین دست به دامانِ که است ؟

حضرت جواد الائمه

گاه‌گاهی نگاه ما را بَس
بوسه‌ای گاه‌گاه ما را بَس

گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس

غریب آقام

دارد امید که دردش به مُداوا نکشد
با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد

زهر خورد و جگرش سوخت لبش را سوزاند
چه کند از دل اگر ناله‌ی زهرا نکشد

یا زهرا(س)

از نجف آمده‌ام از نجف آبادِ علی
تا بخوانم همه جا نادِعلی نادِعلی
من و ایوانِ علی پنجره فولادِ علی
که علی عشق ، علی جام ، علی باده علی

بگو اُم‌البَنین

گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُم‌البَنین یعنی همان یا فاطمه

خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه

روضه میخواند

خانه‌اش ساکت است و ایوانش
هرچه گُل داشت حیف چیده شدند
نه پسرها فقط ، نوه‌هایش
یا شهیدند یا شهیده شدند

یا ام البنین(س)

قدِ مادرا از تمومِ غَما

چه زود از فراقِ پسر  می‌شکنه

اگه سَرو باشه زمین می‌خوره

که داغِ جونش کمر می‌شکنه

این خانه را ویران مکن

با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن
هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن

یاکه جارو می‌زنی یاکه غذا را می‌پزی
جانِ زینب این مکن ، جان حسینت آن مکن

زهرای من

داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است

دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی
دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی

آیتِ عُظمی زینب

سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی
همه‌ی حرف خداوند از آغاز علی
گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی
در حرا یاکه حرم باز علی باز علی

دکمه بازگشت به بالا