شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

ماندم چه‌ کنم

ماندم چه‌ کنم

بالای سرت هزار غم میبینم
یک کوچه میان دشت هم میبینم
این پیکر توست یا خطای دید است؟!
انگار تو را زیاد و کم میبینم

پلک‌ تو نه بسته مانده نه وا مانده
این قامت من ز داغ تو تا مانده
باید بروم دوباره دنبال تنت
یک تکه ز استخوان تو جامانده

ای برگ گلم مسافر پاییزی
مانند دل پدر ز خون لبریزی
ماندم چه‌ کنم کارم علی سخت شده
از هر طرف عبا زمین میریزی

بابای جوان مرده ام‌ و زارم من
حق دارم اگر مدام‌ میبارم من
قبلا سه علی داشتم اما حالا
در خیمه هزاروصد علی دارم من

 سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا