محمد حسین رحیمیان

یا زهرا

جز در ِ خانه ی زهرا خبری جایی نیست
به خدا جای دگر این همه زیبایی نیست

مرده دل ها به خدا جز در ِ بیت الزهرا
هیچ جایی خبر از فیض مسیحایی نیست

عزای مادر

شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را
شکر خدا دیدم عزای مادرت را

روزم سیه گردد اگر از من بگیرند
خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را

جانم زینب

روی دست عاشقی هرگز ندیدم منصبی
هر کسی عاشق نشد اصلا ندارد مذهبی
عشق یعنی کیمیاگر ، عشق یعنی معجزه
مرگ یعنی زندگی بی عاشقی روز و شبی

موالی زهرا

سلام ای دیار خدا باوران
موالی زهرا ، علی محوران

سلام ای قمی های مهمان نواز
ازین پس شما را منم چاره ساز

ما جامانده ها

سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها

درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها

آه

جان ِ جانان جهان شد سیر از جان ، آه آه
هم چنان جسم پسر ، بابا پریشان ، آه آه

آنچه می ترسید یعقوب آخر آمد بر سرش
یوسفش شد طعمه ی گرگ بیابان ، آه آه

بابا حسین(ع)

دخترت امشب از این ویرانه راحت می شود
آه دور عمه جانم باز خلوت می شود

میزبان دختر ، پدر هم با سر آمد سر زده
بهتر از این هم مگر اصلا ضیافت می شود

ابن الرضا

روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا
آه ، آه از لحظه های آخرِ ابن الرضا

جای جای خانه را پر کرده اند از هلهله
تا نیاید ذکر مادر مادر ِابن الرضا

یا امام رضا(ع)

امشب قرار ، یار دل بی قرار شد
یعنی که باب میل همه ، روزگار شد
نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی
واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد

غم گرفته

غم گرفته است حسینیه زهرایت را
شعله کوبید در ِ جنت الاعلایت را

بشکند پاش الهی چه کسی نیمه‌ی شب
برده آرامش فردوس ِ مصلایت را

ولایت محور

او که الگوی ولایت محوری فاطمه است
یا خدیجه حک روی انگشتری فاطمه است
نیست ام المومنین هر زوجه ی ختم رسل
شرط ام المومنینی مادری فاطمه است

سائل این درم

به لطف خدا سائل این درم
هوای نجف آمده در سرم
تو ای ساقی با محبت بیا
بده قطره ای از مِیِ کوثرم

دکمه بازگشت به بالا