گاهی وقتا توی خواب آروم میشه
علی آروم شه رباب آروم میشه
بخدا چیز زیادی نمیخواد
با یکی دو قطره آب آروم میشه
گاهی وقتا توی خواب آروم میشه
علی آروم شه رباب آروم میشه
بخدا چیز زیادی نمیخواد
با یکی دو قطره آب آروم میشه
غصه نخور تا پسر حسن هست
پهلوون جنگای تن به تن هست
هیچی نباید جلومو بگیره
زره اگه پیدا نشد کفن هست
چقدر توو حرف زدن مهربونی
تو مث بابام حسن مهربونی
توو مدینه به همه گفته بودم
بیشتر از همه با من مهربونی
گاه چون کارون برایت گریه میکردم حسین
گاه چون جیحون برایت گریه میکردم حسین
بار اول را نمیدانم ولی از کودکی…
تا همین اکنون برایت گریه میکردم حسین
از خدا خواسته بودم رشید بشن
عاقبت بخیر و روسفید بشن
من از اول به همه گفته بودم
اینا دنیا اومدن شهید بشن
روی زخمای دلم نمک زدن
منو هم غاصبای فدک زدن
پیش هرکسی که گفتم یتیمم
جای دلداری منو کتک زدن
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد
قلب من با یاد عشقت میزد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد
ناگهان دریای خون محراب و منبر را گرفت
جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت
تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود
هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت
تکیه گاهم بوده ای، ای تکیه بازوی من
ثروت و سرمایه ات شد مایه نیروی من
با تو من بار رسالت را به دوشم میکشم
ای خدیجه پس تو هستی قوت زانوی من
بهار آمده بار دگر خدا را شکر
رسیده موسم سود و ثمر خدا را شکر
تضرع سحر و اشک، رزق هر کس نیست
برای داشتن چشم تر خدا را شکر
شکر خدا بهتر شدی انگار مادر
بهتر شدی انگار یک مقدار مادر
آن روزها که خوب بودی خوب بودم
در بستر افتادی شدم بیمار مادر