امام حسين (ع) - شعر شب عاشورا
به گریههای خواهرت
دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان
که خانهی دو چشم من خراب شد حسین جان
به گریههای خواهرت به صبح گو طلوع مکن
که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین جان
صدای پای پاسبان خیمهها هنوز هست
هزار شکر کودک تو خواب شد حسینجان
کنارِ اصغرت ببین سکینه زار میزند
که روضهخوانِ خیمهاش رُباب شد حسینجان
خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام
لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسینجان
کنارِ رأس تو چرا قمار میکنند وای
نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسینجان
حسن لطفی