شعر شهادت امام باقر (ع)

سبطِ حسین ابن علی(ع)

امشب تمامِ سینه ها در شور و شین است
شامِ عزایِ باقر آن سبطِ حسین است

انس و مَلک نالان همه از این مصیبت
عالم ز غم ویران همه از این مصیبت

بارانِ خون بارد که آمد موسمِ غم
امشب نشسته فاطمه در سوگ و ماتم

در چهره ی ارض و سما غم آشکار است
از این مصیبت قلبِ زهرا بی قرار است

بین گشته خاموش نورِ ولایت
مهدیِ زهرا سرت سلامت

گردِ عزا بر چهره ی عالم نشسته
در سوگِ او پیغمبرِ خاتم نشسته

ای حضرتِ قائم به سر شالِ عزا کن
مولا بیا جدٌِ غریبت را صدا کن

گو جدٌِ زارم مشعلِ دین گشته خاموش
عرشِ خدا از داغِ او گشته سیه پوش

قلبِ رسولِ عالَمین زار و حزین است
فرزند او باقر به خوردِ زهرِ کین است

بین گشته خاموش نورِ ولایت
مهدیِ زهرا سرت سلامت

امشب بقیع در هاله ای از غم بسوزد
بر غربتِش در نوحه و ماتم بسوزد

آلاله ای پرپر شده از باغِ زهرا(س)
این غربتِ او تازه کرده داغِ زهرا(س)

قبرش به مثلِ مادرش بی سایبان است
بی بارگاه و گنبد و بی روضه خوان است

جانها فدایِ قبرِ بی شمع و چراغش
دلها بسوزد از غمِ داغِ فراقش

بین گشته خاموش نورِ ولایت
مهدیِ زهرا سرت سلامت

ای تو بقیع، امشب به قبرش میزبانی
بنما تو با جسمِ نحیفش مهربانی

بر تربتِ پاکش نشسته مادرِ او
هر دم فغان و ناله دارد بر سرِ او

‍ قلبِ امامِ جعفرِ ما خون گشته
خود در کنارِ بابِ خود مدفون گشته

بین گشته خاموش نورِ ولایت
مهدیِ زهرا سرت سلامت!

 هستی محرابی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا