خواب دیدم که تو حرم داری..
من ضریح تو را بغل دارم
خواب دیدم محرم آمده و
بین صحنت به کف کتل دارم
خواب دیدم که تو حرم داری..
من ضریح تو را بغل دارم
خواب دیدم محرم آمده و
بین صحنت به کف کتل دارم
چون قطره ای که بر دل دریا نمی رسید
ما خرجمان به فرصت سودا نمی رسید
بیچاره می شدیم به جان خودش قسم
آقا اگر به داد دل ما نمی رسید
اول راه که این بال به بامش خورده
آخرش هم بخدا حسن ختامش خورده
کاش فورا خبرم را برسانند به او
مانده در راه فقیری که به نامش خورده
یک چشمه از عنایت چشم شما, عسل
خوشرنگ تر ز سرخی رنگ طلا, عسل
بسم الله است ذکر شروع عریضه ها…
اما شروع می شود این شعر با, عسل
خلقت پر از هوای خوش استجابت است
دست خدا همیشه به کار اجابت است
خورشید در سکوت خودش گرم گفتگوست
دریا میان موج خودش محو جستجوست
می وزد باز نسیم خوش ماه رمضان
می رسد عطرمحبت بمشام دل و جان
ماه رحمت که در این ماه بتابد زافق
باز لبریز شود برکه جان از هیجان
بهترین لحظات عمرم با علی سر می شود
دیده ام از حب حیدر روز و شب تر می شود
هر سحر نامش شده تسکین قلب خسته ام
اوست تنها آن که در این سینه دلبر می شود
آمدم باز به درگاه تو با قلب حزین
بندهات را بِنِگر باز به سر خورده زمین
مهربانیت بلندست خداوند! دلت میسوزد
قلب بشکستهی ما را بپذیری به یقین
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند
چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند ?!
به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را
عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهء کعبه برون آمده بود
روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز
کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز
مست شدم مست شدم مست مست
باز به سر شور و هوای تو هست
ناز نکن عشوه نریز ای صنم
این دل آواره ی من شد ز دست
دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم
دو قدم روضه بخوانم…دو قدم گریه کنم
بروم سمت ضریحی که بهشتم آنجاست
برسم پیش نگارم…برسم گریه کنم