شعر اعياد و مناسبت ها

یا امیرالمومنین

قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را
من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را

گروهی‌ باعلی‌ مشغول و جمعی باعلی عاشق
مسلمان جای‌خود دارد چه سازم هندوانش‌ را

عالیِ اعلی

باید که تو را عالیِ اعلی بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم

باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم

علی ولی الله

سند دینِ خدا گر که فقط قرآن است
احمد آیینه ی وحی است و علی برهان است

مرتضی جلوه ای از صورتِ عرفانِ خداست
گلِ بستانِ بهشت و به همه قبله‌نماست

عشقم به حسین

آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت

دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت

صدای پای محرم

به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما

به زرق و برق جهان دل نبسته ایم دمی
خوشیم ، تا که همین نوکری ست حاصل ما

گرفتار زیاد است

امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگی ات حضرت ستار زیاد است

عبد گریزان

آمده جبران کند حرّ پشیمان حسین
آخرین جامانده را فوراً بخر جان حسین

عاقبت با آنهمه گردن کشی و اشتباه
سوی تو برگشته این عبد گریزان حسین

یا رب

یا رب اگرچه قهر تو باشد سزای ما
پاسخ بده دوباره به یا ربنای ما

تنبیه کن که گریه ما را در آوری
جوری بزن بلند شود ناله های ما

یوسفِ زهرا(س)

من به دنبال تو اما، تو به هر جا حاضر
چشمِ بینای تو بر عالم و جاهل، ناظر

روز و شب دل نگرانِ منی و میدانی
منِ غافل، نشدم دینِ خدا را ناصر

غربت بقیع

فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم

کل معصومین معزالمؤمنین در عالم اند
قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم

مدینه شهر پیغمبر

مدینه شهر پیغمبر ولی مستور در غربت
تمام شهر آباد و بقیع نور در غربت

مدینه سرزمین وحی و اهلش بی خبر از آن
تو گویی هست قرآن خدا مهجور در غربت

جنت البقیع

اینجا بقیع و گریه اینجا جرم دارد
با چشم خیس اینجا تماشا جرم دارد
بوی سقیفه می دهد بی حرمتی ها
در شهر حیدر نام زهرا جرم دارد

دکمه بازگشت به بالا