شعر مدح امیرالمومنین

نادعلی

دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد

یا امیرالمومنین

قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را
من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را

گروهی‌ باعلی‌ مشغول و جمعی باعلی عاشق
مسلمان جای‌خود دارد چه سازم هندوانش‌ را

عالیِ اعلی

باید که تو را عالیِ اعلی بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم

باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم

علی ولی الله

سند دینِ خدا گر که فقط قرآن است
احمد آیینه ی وحی است و علی برهان است

مرتضی جلوه ای از صورتِ عرفانِ خداست
گلِ بستانِ بهشت و به همه قبله‌نماست

علی جان

می شود گفت سپرده ست خدا دل به علی
قـبله وقـتی شـده بـاشـد مُـتمایـل به علی

جای او مرتبه ی عالیِ جنبُ اللّهی ست
پس رسیده ست تـمامیِ فضائل به علی

مولای من

دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور
جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر

تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی
جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر

صفات خداوند

هرکس به تو رسیده فرهمند می‌شود
آنکس که با تو بوده خردمند می‌شود

معماریِ عجیبِ تو را هر که دید گفت
جبریل در حریم تو پابند می‌شود

نور افلاک

سرّ لولاک یا علی مولا
نور افلاک یا علی مولا
و سلامٌ علیٰ اباالایتام
پدر خاک یا علی مولا

اصل حقیقت

هرکس مُوحّد است و خدا را ندیده است
در وهم، نقشِ روی علی را کشیده است

آن قدرتِ مجرّدِ اعلیٰ که بنده است
پنداشتی خداست، ولیکن “پدیده” است

به عشق علی

به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد…
اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد

به عشق علی،وقت معصیت ما..
قلم را ملک بین جوهر نمیزد

امیرمؤمنان

یک عده می گویند رب، یک عده انسانش
یک قوم عبدش خوانده و یک قوم سبحانش

از کعبه می دانم که آدم در نمی آید
حیدر خدائی می کند با دین و ایمانش

ساقی کوثر

عقل گفت از باغ فردوس آرزو داری کجا را؟
حور می خواهی ز جنت یا مقام کبریا را؟

گفتمش رضوان و انعام کثیرش سهم خوبان‌
جز نمی از آب کوثر که به وجد آورده ما را

دکمه بازگشت به بالا