شعر مذهبی

یا کریم

غروب بود که “حَیِّ عَلی”رسید به ما
خوش آمدیدِ خدا از سما رسید به ما

چه خوب شد رفقا!دور دور ما شده است!
دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما

و لا یُمکِنُ الفرارُ مِنْ حکومَتِکَ

هرکار میکنم که نلغزم نمیشود
پیش تو سر شکسته نباشم نمیشود
باید که سیل جان مرا شستشو دهد
تطهیر من به بارش نم نم نمیشود

الهی العفو

چشمم از آستانت غیر از کرم ندیده
ای آیه ی محبت، از تو به ما رسیده

از خانه ی کریمان خالی نرفته دستی
سائل نشد پشیمان از منت‌ کشیده

یا الله

در مناجات خدا از همه بهتر گریه است
آب تطهیر گناه، اول و آخر گریه است

زحمت پای ورم کرده ی مادر شده است
تا بفهمیم که قصد از می کوثر گریه است

حسین من

فرار کردم من از زندانِ دنیا
امیدم اینه که توبه پذیری
مثه طفلی که محتاجِ به مادر
من اینجام که تو آغوشم بگیری

أین بقیه الله

دوریم از رخ ماه، أین بقیه الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیه الله

دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیه الله

یا اباعبدالله الحسین(ع)

دست من را برده و بین جنان بگذاشته
دست من را مادرم در دستتان بگذاشته

عشق را ام البنینی وار یادم داده است
نام من را نوکر این آستان بگذاشته

عزیزم حسین

مستحب است شب اول ماه قمری
نوکر در به درت را به زیارت ببری

آمدم پیش تو شاید صدقه جمع کنم
با دو تا کاسه ی اشکی به همین مختصری

مهربان‌تر ز مادرم

از سحرگاه تا حوالی شام
بر تو ای شاهِ شاهزاده سلام
بی تو عمرم همیشه حیف شده
همه‌ی لحظه‌هام بی تو حرام

گدا را ببخش

گدا را تو با دیده تر ببخش
بکوبم سر خویش بر در ببخش

بیا قبل از آنکه رسوا شوم
به پیش همه روز محشر ببخش

چار فصل من زمستان شد، بهاری اش کنید
چشمه ای خشکیده آوردم که جاری اش کنید

اینکه با آلودگی در ساحل رحمت نشست
غرق عصیان است، غرق شرمساری اش کنید

روح دعا

خورشید واقعیه حقیقت نما کجاست؟
روح دعا و واسطه ی ربنا کجاست؟

تنها و در میان بیابان چه میکند؟
آن روشنی و نور، به چشمان ما کجاست؟

دکمه بازگشت به بالا