شعر مناجات با خدا

الهی الهفو

اگر این بار گنه روز حسابم باشد…
عافیت داشتنم نیز به خوابم باشد

من‌ اگر هیچ ندارم دل سوزان دارم
همه ثروتم این چشم پرآبم باشد

پیش مردم همه آبرویم قلابی ست
پرده پوشی تو عمریست نقابم باشد

توبه ام هیچ زمان توبه مردانه نبود
تا که احیاگر این قلب خرابم باشد

بخودم امدم اما چه کنم پیر شدم
سربه زیری ثمر عهد شبابم باشد

بگذارید بسوزم نگذارید ولی..
دور افتادنم از روضه عذابم باشد

شب قبرم دوملک را به نجف خواهم برد
بس که یا حیدر کرار جوابم باشد

عشق بوده همه نوکریم پای حسین
چشم من کی به بهشت و به ثوابم باشد؟!

دم افطار به من آب فراتی بدهید
خنکای جگر و قلب کبابم باشد

ای به قربان غریبی که به قاتل میگفت…
شمر بگذار سرم رو به ربابم باشد!

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا